ساعت یك رفتم دنبال خاله مهری و مستر كنعانی(شوهرخاله مستر). پنج ساله كه بودم فارسی بلد نبودم برای همین به آقا می گفتم مستر. چند سالی طول كشید كه مستر كنعانی تونست بعضی كلمات فارسی رو بهمون یاد بده. البته پسرخاله افشین و رامین هم هر چی فحش بود به فارسی یادمون دادن
حسین و پ(خانوم تایلندیش) رفتن دنبال افشین و دو ماشینه رفتیم شایان شاندیز.
خیلی شلوغ بود و میزمون افتاد كنار آب كه خیلی خوشایند بود. جای مامان مهین و بابا هم كه رفته بودن كیش خالی بود. كلی گفتیم و خندیدیم و یادی از گذشته كردیم. غذا شیشلیك، ماهیچه، جوجه كباب و لقمه گرفتیم.
باید بگم بی نظیر بود. قربون این گوسفندای مشهدی بره مستر، اصلا این گوشت مشهد رو هیچ جای دنیا نداره. فوق العاده لذیذ بود و تو دهن آب می شد. ماهیچه هم حرف نداشت و فوق العاده لذیذ بود. جوجه رو چون پ نمی تونه گوشت گوسفند بخوره تیست نكردم ولی پ خیلی تعریف كرد چون تو ایران تنها غذایی كه زیاده و می تونه بخوره جوجه كبابه. لقمه رو هم تیست كردم كه فوق العاده بود. كلا جز معدود رستورانای مشهد بود كه همه چیشون خیلی خیلی لذیذ و خوشمزه بود و مثل بقیه رستورانا جوری نبود كه فقط یه غذای خاصشون خوب باشه.
ماست و نون تازه و كره محلی شون هم یه دونه بود كه كلی نون كره زدیم بر بدن.
هزینه ماهیچه و شیشلیك هفتاد هزار تومان با مخلفات بود و لقمه سی و پنج هزار تومان و جوجه كباب با استخوان سی و چهار هزار تومان بود.
دوستم مهدی صفایی رو هم دیدم كه كلی چاق سلامتی كردیم.
شدیدا اكیدا پیشنهاد می شه برید و مشم الزمه اید برای لحظه ای كه گاز می زنید به شیشلیك یاد مستر نباشید.
گزارش دوم مسترتیستر:
ترور و شیشلیک مشهدی در شایان شاندیز، یعنی شیشلیک مشهدی رو که زد بر بدن فهمید گوشت یعنی چی😁🐑❤️ یعنی نداریمه. حاجی اکبرپور هم ترکوند، خودش گوشت رو ریز کرد جالب بود که می گفت هر صد کیلو گوشت چهل و پنج کیلو شیشلیک می ده.